از خودم بیزار بودم

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن

تقدیم به تمام عاشقان

از خودم بیزار بودم از عالمو آدم بدم می اومد به همه ناسزا میگفتم وکسی رو بدبخت تر از خودم تصور نمیکردم

همه اش به خودم ایراد میگرفتم که چرا من اینقد بدبختم

یه روز رفتم وایسادم جلوآینه با دقت تمام وجودخودمو بر انداز کردم ببینم مشکل کار کجاست

خواستم به چشام ایراد بگیرم دیدم چشام خیلی زیبان نه ظاهرش بلکه دیدش فکر کردم اگه نا بینا بودم چی؟خواستم به دهنم ایراد بگیرم دیدم خیلی زیباست اگه لال بودم چی؟خواستم به گوشم ایراد بگیرم دیدم اگه کر بودم چی؟خواستم به دستو پام ایراد بگیرم دیدم اگه دست و پا نداشتم چی؟و....

به این نتیجه رسیدم که من زیباترین،خوشبخت ترین،موفقترین وسرمایه دارترین بنده خدا در روی زمینم تنها افکار منفی که در خودم به وجود آوردم منو عذاب میده به خودم اومدم که من اشرف مخلوقاتم وارزشم وتوانم خیلی بالاتر از این حرفاس فقط کافی عینک دیدمو عوض کنم ودنیای تاریکی که به خودم ساختم نابودش کنم وافکارمو تغییر بدم یه دنیا با زیباییهایی که داره برا خودم بسازم وتصمیم گرفتم عالی باشم وبعد اون عالیم تحت هر شرایطی عالیم میدونین چرا؟چون هر اتفاقی برام بیفته بدترینشو در نظر می گیرم وبرای اتفاق پیش اومده خدارو شکر میکنم که چقد منو دوست داره واتفاق سخت تر برام نیفتاده پس بیای قدر خودمونو بدونیم وبه جای نابود کردن افکارمون به وسیله امواج منفی اونو سیقل بدیم با امواج مثبت واز این سفر دنیوی نهایت لذت وببریم،دوتا ماشین وباسر نشیناش در نظربگیریم در یک مسیر در حال حرکتن تو یه ماشین سرنشینا همش غر میزنن به مناظر ایراد میگیرن به نحوه زندگیشون ایراد میگیرن وهمش اعصابشون و داغون میکنن وبر عکس در ماشین دیگه همشون به زیبایی مناظر باعشق و علاقه نگاه میکنن وهمش از زیبایی مسیر تعریف میکنن وبرای سلامت رسیدن به مقصد فکر میکنن وخدا رو بخاطر آفریدن این همه زیبایی ستایش میکنن....بلاخره هردو به مقصد میرسن سرنشینای کدوم ماشین از سفرشون لذت بردن؟؟؟؟؟؟؟

امیدوارم ما نیز جزو سر نشینای ماشی دومی باشیم...

افکار دیروزمان امروزمان را ساخته اند وافکار امروزمان فردای مارو خواهند ساخت  پس به آنچه که دوست داریم باشیم فکر کنیم.ماقهرمانان این زندگی هستیم

 



+نوشته شده در چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:,ساعت8:2توسط مهران | |